Web Analytics Made Easy - Statcounter

آیت الله اختری گفت: اگر ما صادقانه بخواهیم دلسوز انقلاب و مطیع امام باشیم و حرف امام را گوش کنیم، تا دیدیم دشمن طمع کرده، اول باید همه دست به دست هم بدهیم و جلوی دشمن بایستیم و بعد بگوییم اینها درست نیست.

گفت و گو جماران با آیت الله محمدحسن اختری را در ادامه می خوانید:

در یک ماه گذشته ما شاهد اعتراضات و حواث مختلفی پس از فوت خانم مهسا امینی بوده ایم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تحلیل شما از این اتفاقات چست؟

اگر فرمایشات امام را کنار یکدیگر بگذاریم، می بینیم امام قسم خورد که اگر دشمنان بار دیگر مسلط شوند نه به عمامه سیاه رحم می کنند و نه به عمامه سفید؟! این کلمه امام بود که به شیعه و سنّی رحم نمی کنند. کنگره آمریکا الآن رسما اعلام کرده که من از اینها حمایت و پشتیبانی می کنم. مگر امام نفرمود هر جایی که دیدید آمریکا حمایت می کند، شما با آن مخالفت کنید؟! چرا این دوستان ما مخالفت نمی کنند؟

من دیدم یک روزنامه برای اغتشاشگران نوشته که اگر می خواهید انقلاب کنید، باید رهبر داشته باشید؛ انگار می خواهد رهبر هم برای آنها معرفی کند. حتما می خواهند خانم قجر را برای آنها معرفی کنند. ۱۵ روز بعد از اینکه قرآن و عکس امام را آتش زدند و به پیامبر اهانت کردند، این عیب نیست؟! مگر پرچم جمهوری اسلامی کلمه «الله» ندارد که آن را آتش زده اند؟! شما باز هم می گویید اگر می خواهید انقلاب کنید باید دنبال رهبر بروید؟! چرا دوستان ما ساکت هستند؟ چرا اینها در مقابل دخالت رسمی آمریکا و انگلیس موضع نمی گیرند؟ چرا علیه آنها بیانیه نمی دهند؟ اگر ما با همدیگر دعوا داریم یک حرف دیگر است، ولی الآن دشمن به شما حمله کرده است و گروه کومله و دموکرات به طور رسمی و با سلاح از بیرون آمده اند و وارد کردستان شده اند؛ من و شما ساکت بنشینیم که ۱۰ نفر بچه را بیاورند به مسجد حمله کنند؟! آدم از این تعجب می کند.

آیا می توانیم همه کسانی که به خیابان آمده اند را «دشمن» فرض کنیم یا انکه واقعا خواسته هایی هم دارند؟

بحث از دشمن نیست. اشتباه محاسباتی ما این است. من این را نمونه گفتم که روزنامه ای از قول کسی دارد به اینها می گوید این راه انقلاب نیست. می خواهد انقلاب به آنها یاد بدهد؛ یعنی انقلاب علیه انقلاب امام! منظور من موضع گیری افراد است. اینکه «بیایید انقلاب کنید»، حرف کنگره آمریکا و بایدن است. اینها گفته اند ما از اغتشاشگران حمایت می کنیم. دولت فرانسه و انگلیس گفته اند؛ این نیست که بگوییم دانشمند یا سیاستمداری اظهار نظر کرده، دولت ها این را می گویند.

اگر ما صادقانه بخواهیم دلسوز انقلاب و مطیع امام باشیم و حرف امام را گوش کنیم، تا دیدیم دشمن طمع کرده، اول باید همه دست به دست هم بدهیم و جلوی دشمن بایستیم و بعد بگوییم اینها درست نیست. افرادی که به خیابان می آیند چند دسته هستند؛ یک عده افراد مزدور هستند؛ کسی که سلاح دست گرفته و به خیابان می آید و پلیس را می کشد. پلیس برادر من و شما است و برای امنیت آمده و با کسی کار ندارد. کسی که او را می کشد یا خودش مغرض و مخالف دین است یا دستور گرفته است.

در جنگ بین دو کشور هم به ماشین آمبولانس حمله نمی کنند. اینها آمبولانس و ماشین آتشنشانی را آتش می زنند، بعد شما می گویید او اعتراض دارد؟! به چه کسی اعتراض دارد؟ به آتشنشانی که اگر یک جا آتش گرفت باید خاموش کند؟! به جوانی که جان خودش را فدا می کند تا یک نفر را از آتش نجات بدهد یا از درماندگی در آورد؟! پلیسی که می خواهد از امنیت مردم و خیابان حمایت کند را بکشند، بعد بگوییم این اعتراض است؟!

یک عده افراد هم جیره خوار و اراذل و اوباش هستند که ما بارها دیده ایم آتش می زنند و قمه و شمشیر در درست دارند؛ اینها محارب هستند. مگر امام سال ۶۰ نفرمود هر کسی که سلاح دست گرفته و به خیابان آمده محارب است؟! یک عده افراد هم با مسأله ای مخالف هستند و به فرماندار، شهردار، مدیر و دیگری اعتراض دارند. همین آقایانی که می گویند اعتراض، بیایند و بگویند چه طوری باید اعتراض کرد؟

نه؛ دوستانی که می گویند عده ای اعتراض دارند و باید چه کار کنند؟ آنها خودشان راه اعتراض را بگویند. چه کسی اعتراض دارد؟ به عنوان اینکه فرض کنید یک نفر فوت کرده، قبل از اینکه اعلام شود چه طوری و کجا فوت کرده، آدم آورده اند. آیا به سلاح دست گرفتن و به خیابان آمدن می شود اعتراض گفت؟! مگر زمان آقای خاتمی نبود که در دانشگاه تهران جلسه گذاشته شد تا اینها سخنرانی کنند؟! همه گروه ها سخنرانی می کردند و حرف می زدند. همان وقت در روزنامه ها نوشتند و همان جا هم معلوم شد گروه های بسیجی و حزب اللهی خواستند صحبت کنند، مسخره و بیرونشان کردند و نگذاشتند.

اگر آنها بگویند چه طور باید اعتراض کرد، حاکمیت تمکین می کند؟

بله؛ حاکمیت همین کار را کرد. مگر زمان بنی صدر نبود که بسیجیان را از بالای دانشگاه تهران به پایین انداختند؟! وقتی که می گوییم «اعتراض»، باید به «حمایت» هم اجازه بدهیم. هر دو حرف بزنند، نامه بنویسند و اعتراض کنند. من این را الآن نمی گویم، آن وقت که در سمنان امام جمعه بودم هم در سخنرانی ها گفته ام. اصلا در نظام اسلامی این گونه برخوردها اسلامی و مبتنی بر شرع مقدس اسلام نیست که هرکسی اگر با چیزی مخالف است خراب کند و بکشد؛ این جنگ است.

مگر ما فراموش کرده ایم که وقتی در روز ۱۳ آبان ۵۷ تعدادی از بانک ها، مشروب فروشی ها، کتاب فروشی ها و امثال اینها را آتش زدند، همان روز امام اطلاعیه داد که اینها جزو ما نیستند؟! اعتراض کننده ها اطلاعیه بدهند و بگویند کسانی که در خیابان این کارها را می کنند جزو ما نیستند. اگر این مردانگی را انجام می دادند و می گفتند اینها جزو ما نیستند، اعتراضشان را بگویند. هیچ کس حق ندارد به اموال عمومی ضرر برساند. فتوای امام در زمان طاغوت این بود که نمی توانید وسایل نقلیه عمومی را بدون بلیت سوار شوید. در تحریر الوسیله هم وجود دارد که فرمود هواپیما، قطار و هر چیزی که مال دولت است را حق ندارید بدون پرداخت پول استفاده کنید.

مبنای شرعی در اعتراض دو مسأله است. یکی نوشتن و اعلام کردن است. برای رئیس جمهور، رئیس مجلس و نمایندگان خودتان، قوه قضائیه و هر مقام دیگری نامه بنویسید و بگویید ما به این مسأله اعتراض داریم و دلیل ما این است. جلسه قرار بدهید و گفت و گو کنید، یا شما او را قانع می کنید و یا او شما را قانع می کند. در جهان هم این طور است و در اسلام هم این طور است. مگر ما طلبه ها بر سر مسائل با همدیگر بحث نمی کنیم؟! بر سر بعضی مسائل فتوای علمای ما با همدیگر فرق دارد؛ مگر اینها با همدیگر دعوا کرده اند؟!

ما باید اغتشاشگران، آشوبگران و پشتیبان های اینها را بشناسیم. منافقین در روزنامه ها و تلویزیون هایشان اعلام کرده اند و این نیست که شما بگویید معلوم نیست آنها باشند؛ اطلاعیه رسمی و بیانیه داده اند. من الآن می گویم قبلا هم چند دفعه گفته ام، هرکسی می خواهد بیاید، اول خط خودش را از آنها جدا کند و بگوید ما با اینها نیستیم و اینها با ما نیستند. بعد هم بگویید می خواهیم گفت و گو کنیم؛ اشکالی ندارد که به مسجدی بیایید و حرف بزنید و دیگری هم برود. در دانشگاه همین چند روز اتفاق افتاده که اینها حرف هایشان را بزنند و آنها هم حرف هایشان را بزنند. در صدا و سیما هم افراد مختلف را آورده اند.

حتی در بحث و گفت و گو کسی نمی تواند جنجال راه بیندازد. شعار علیه اسلام و قرآن نباید داد. وقتی دو نفر با هم دعوا می کنند شما به آنها نمی گویید فحش ندهید و حد و حدود همدیگر را رعایت کنید؟! آیین اسلام، قرآن، پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) را مورد هجوم قرار بدهند و من و شما هم بنشینیم و تماشا کنیم و بگوییم اینها اعتراضگر هستند؟! اعتراض به خدا، اسلام و قرآن؟!

بالأخره ما باید بپذیریم در نظام گفت و گو، نظام قانونگذاری و نظام اداره این طور نیست که هر نظری را بشود اعمال کرد. در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی هیچ وقت پیش آمد که بچه های حزب اللهی به خیابان بیایند و جایی را آتش بزنند یا خراب کنند؟! با اینکه خیلی ها با سیاست های اقتصادی و ارزی مخالف بودند و در روزنامه ها هم نوشتند، آیا به خیابان ها آمدند این کارها را بکنند؟! الآن رئیس جمهور دارد کار می کند. شما اگر در مسائل اقتصادی یا هر مسأله ای نظر اصلاحی دارید، این را بنویسید و مطرح کنید.

همین موضوع گشت ارشاد را که اینها مثال زده اند، مگر مال امسال است؟! این گشت ارشاد ۴۰ سال است که دارد کار می کند؛ زمان آقای خاتمی و بعد از ایشان هم بوده و الآن هم هست.

شما با کلیت آن موافق هستید؟

این طور طرح کردن این سؤال ها اصلا درست نیست. یک نظام یک قانون می گذارد و خیلی از ما ممکن است با این قانون موافق نباشیم، ولی قانون است. الآن یک عده در مجلس مخالف و یک عده موافق هستند. شما لایحه بنویسید و حرف هایتان را در مجلس مطرح کنید. من آخوند اگر اشتباه کردم، باید محاکمه شوم. اگر یک پلیس یا یک گشت ارشادی اشتباه کرده و درست کار نکرده یا یک طبیب درست کار نکرده، باید به دادگاه ببرند و بررسی کنند. چرا ما بگوییم این کار شده، پس مردم بیایند و اعتراض کنند؟! اگر کسی گفت از خلافگر حمایت کنیم، آن وقت باید ناراحت شوید.

ما باید مردم را به آرامش دعوت کنیم. سیاستمداران ما باید مردم را به آرامش دعوت کنند. باید با مردم عاقلانه و دوستانه گفت و گو کنیم؛ همه برای یک آب و خاک هستیم و این کشور مال همه ما است، باید از این کشور دفاع کنیم. ما وظیفه داریم همه از تمامیت ارضی، سیاسی و ملی کشور خودمان دفاع کنیم. من در سیاست کار کرده ام و می دانم. یعنی واقعا این گروه های سیاسی و مجموعه احزاب نیت امپریالیسم جهانی نسبت به ایران را نمی دانند؟! اگر نمی دانند یک مصیبت است ولی اگر می دانند و دارد از او دفاع می کنند، مصیبت بزرگتر و بالاتر است.

اینها می خواهند ایران را تجزیه کنند و تجزیه ایران چیزی است که مورد توافق اینها قرار گرفته است. اول پیروزی انقلاب و همان روز خلق مسلمان در آذربایجان، که یکی از حضرات خودش رفت آنجا را آرام کند، مگر نرفتید که با تجزیه مخالفت کنید و جلوی تجزیه را بگیرید؟! الآن تجزیه عیب ندارد؟! قوم بلوچ اگر آن روز خواستند تجزیه کنند اشکال دارد و امروز اشکال ندارد؟! این قوم به اصطلاح آنها کردستان بزرگ شامل کردستان ایران، عراق، ترکیه و سوریه نقشه و سیاستی است که بیش از ۵۰ سال است اسرائیل و آمریکا از آن حمایت می کنند.

به این آقایان و سیاستمداران می خواهم عرض کنم که اگر نمی دانند این نقشه ها هست، این یک مصیبت است؛ اگر می دانند، بدانند این کارشان حمایت و تأیید این تجزیه است. امام نسبت به وحدت ایران این همه زحمت کشید و صحبت کرد؛ مقام معظم رهبری این همه دارد روی یکپارچگی و وحدت صحبت می کند. امام پایه گذار هفته وحدت بود و ندای وحدت، دعوت عامی است که حضرت امام اول پیروزی انقلاب داشتند. البته شما اگر کتاب های امام را دقت کرده باشید، کتابی که در ۳۰ سالگی نوشته، روی «وحدت اسلامی» و «یکپارچگی امت اسلامی» تأکید کرده است. اول پیروزی انقلاب در دیدار با مهمانان اولین کنفرانس وحدت اسلامی، مهمترین دعوت امام از علما، مراجع، سیاستمداران، مفتی های کشورهای مختلف و دانشمندان، «وحدت اسلامی» بود.

ما باید روی «وحدت» کار کنیم. تجزیه طلب، مخالف و دشمن را کنار بگذاریم و اگر کسی حرفی دارد، حرف هایش را بزند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: اعتراضات ما نیستند گفت و گو یک عده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۴۰۴۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب، طاهره تهرانی: کمال‌الدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی کرمانی که «نخلبند شُعرا» و «خلاّق‌المعانی» و «ملک‌الفُضَلا» نیز خوانده می‌شده، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری و متولد سال ۶۸۹ هجری قمری است. تخلص او در همه شعرهایش «خواجو» است که از باب تحبیب، مصغر خواجه است.

دوران کودکی و جوانی

او فرزند خانواده‌ای بزرگ در کرمان بود، دوران کودکی را در همان شهر ماند و سپس سفرهای طولانی خود را به حجاز و شام و بیت‌المقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و بعضی از بندرهای خلیج‌فارس آغاز کرد، بهره او از این سفرها تجارب زیاد و توشه‌های بسیار از دانش بود.

سال‌های سفر و گشت و بازگشت

خواجو مدتی در بغداد اقامت داشت و در سال ۷۳۶ به ایران بازگشت، اما ممدوحش ابوسعید بهادرخان کشته شده بود و غیاث‌الدین محمد هم مدتی، پس از ورود خواجو به‌دست مخالفانش به قتل رسید. و خواجو سلطانیه بی‌سلطان را لایق اقامت ندید:

از آن خواجو ازین منزل سفر کرد

که سلطانیه بی‌سلطان نخواهد

سپس به اصفهان و از آنجا به کرمان و فارس سفر کرد و در پناه خاندان اینجو، علی‌الخصوص در سایه لطف و عنایت شاه شیخ ابواسحق زندگی کرد، هرچند که روابطش با امیر مبارزالدین رقیب او نیز خوب بود.

حافظ و خواجوی کرمانی

حافظ مشهورترین هم‌عصر خواجو است، و چون به سال و تجربه شاعری خواجو بر او مقدم بود، در مدتی که مقیم شیراز بود مانند دوستی که سِمَت رهبر و استاد هم داشته باشد بر اندیشه حافظ تأثیر گذاشت؛ و به‌همین دلیل در دیوان حافظ بیت‌های زیادی به تقلید یا به استقبال از غزل‌های خواجو می‌بینیم، در بسیاری موارد هم در معنی و لفظ از او اقتباس کرده است. البته که حافظ ابیات و مصراع‌های زیادی هم از سعدی به کار برده، چنانچه در بیتی منسوب به حافظ به هر دو اشاره شده:

استاد سخن سعدی ست پیش همه کس اما

دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو

شیوه سخن سرایی

مضامین عرفانی در غزلیات او بسیار زیاد است، و همچنین مبارزه با زهد و ریا و بی‌اعتباری دنیا و مافیها نیز در شعر او پرتکرار است؛ ضمن اینکه با زبان طنز و هزل به انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان و ریاکاران در آن روزگار پرداخته است. او به سبک سنایی غزل‌سرایی می‌کرده و در مثنوی، فردوسی را الگوی خود داشته؛ در ریاضیات طب و نجوم هم صاحب نظر بوده است.

در دیوان اشعار او به سبک باقی شعرای آن عصر در منقبت و مدح پیامبر و خلفا اشعاری هست، اما او در دو شعر به صورت جداگانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و در شعری دیگر چهارده معصوم را مدح کرده و به آنها متوسل شده است که به اختصار به آنها می‌پردازیم. نخست ابیاتی از قصیده منقبت حضرت علی (ع):

وجه برات شام بر اختر نوشته اند

و اموال زنگ بر شه خاور نوشته اند

مستوفیان خسرو کشور گشای هند

بر باختر مواجب لشکر نوشته اند

در باب ظلمت آنچه خضِر نقل کرده است

بر گرد بارگاه سکندر نوشته اند

دیوانیان عالم علوی به مُشک ناب

واللیل بر حواشی دفتر نوشته اند

کتابیان رقعه نویسِ سوادِ شام

والنَّجم برِ صحایف اختر نوشته اند

دانی که چیست اینکه خطیبان آسمان

برطرف هفت پایه‌ی منبر نوشته اند؟

یک نکته از مکارم اخلاق مرتضیست

کانرا برین کتابه به عنبر نوشته اند

در معنیِ فضیلتِ داماد مصطفی

پیران هفت زاویه، محضر نوشته اند

منظومه‌ی محبت زهرا و آل او

بر خاطر کواکبِ ازهر نوشته اند

دوشیزگان پرده نشین حریم قدس

نام بتول، بر سر معجر نوشته اند

انجم، کلام مرتضوی را ز راه یُمن

برگرد این رواقِ مدوّر نوشته اند

بر هفت هیکلِ فلکی هر دعا که هست

آن از زبان صاحب قنبر نوشته اند

رمزی که در مطاوی طومار کبریاست

بر نام اهل بیت پیمبر نوشته اند

از دست و پنجه اسدالله کنایتی‌ست

حرفی که بر جبینِ غضنفر نوشته اند

نامش نگر که قلعه نشینان موسوی

مهر گشاد بر در خیبر نوشته اند

نعتش نظاره کن که رهابین عیسوی

بهر شرف بر افسر قیصر نوشته اند

القاب عالیش ز پی اکتساب قدر

بر سقف چار صفّه ی شش در نوشته اند

ابیاتِ شوقِ آنکه نبی را برادرست

اجرام بر روانِ چو آذر نوشته اند

لشکرکشان عالمِ جان، نام دُلدُلش

بر کوهه های زین تکاور نوشته اند

صنعت گران چرخ، به زر وصفِ ذوالفقار

بر تیغ خور نوشته و در خور نوشته اند

ذکر غبارِ درگه آن میر هاشمی

شاهان سرفراز بر افسر نوشته اند

در گوش ما مدایح شبّیر خوانده اند

بر جان ما مناقب شبّر نوشته اند

اشعار من که مادح اولاد حیدرم

هم بحر مشق کرده و هم بر نوشته اند

شادم بدین که بر صفحات عقیدتم

شرح خلوص آن شه صفدر نوشته اند

خواجو کمال نامه‌ی مستان حیدری

بر جان عارفان قلندر نوشته اند...

در قصیده هفتاد بیتی از بخش بدایع الجمال دیوان اشعار خواجو این ابیات در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام آمده است:

سالکِ دل یافته نکهتِ روح القدس

چون نبیِ یثربی، بوی اویس قرن

انوری خاوری، از سر صدق و صفا

ورد زبان ساخته مَحمِدَتِ بوالحسن

قاضی دین رسول، خازن گنج بتول

قامع کیش هبل، ماحی نقش وثن

خون شفق در کنار، چرخ به سوگ حسین

دود غشق در جگر، دهر به داغ حسن

چون برسیدی بحال دم مزن از قیل و قال

چون بگذشتی ز قال بیش مگو ما و من

تا نکنی ورد خویش، ذکر شه اولیا

از ورق خاطرت محو نگردد مِحَن

شیردلِ لافتی، شیر خدا مرتضی

حیدر خیبر گشا صفدر عنتر فکن

ناصب رایات علم، شارح آیات حق

واسطه‌ی کاف و نون، کاشف سرّ و علن

شاه ولایت پناه، میر ملایک سپاه

کهف مکین و مکان، زین زمین و زمان

مرغ سلونی صفیر، بحر خلیلی گهر

تازی دُلدُل سوار، مکّی قدسی سنن

ازهر زهرا حرم، گوهر دریا کرم

روح مسیحا شیَم، خضر سکندر فطن

مکتب دین را ادیب، راه خدا را دلیل

فلک ملل را خطیب، شاه رسل را ختن

گفته ز تعظیم شأن، مَحمِدَتش مصطفی

خوانده ز فرط جلال، منقبتش ذو المنن

نعل سم دلدلش تاج سر فرقدین

خاک ره قنبرش سرمه چشم پرن

سبحه طرازان قدس، در حرمش معتکف

قلعه گشایان چرخ، بر علمش مفتتن

دست مده جز بدو، تا نشوی پایمال

فتنه مشو جز بر او، تا بره‌ی از فتن

جان ثنا خوان من، تا ابد از مدحتش

باز نیاید چو مرغ، از گل و برگ سمن

در ره مهرش فلک، مشوره با من کند

زانک بود مستشار، نزد خرد مؤتمن

چون ببرم از جهان، حسرت آل رسول

روز جزا در برم، سوخته بینی کفن

ترکیب بند خواجو در منقبت حضرت رسول و ائمه اطهار نیز بسیار مفصل و خواندنی است:

به نوک خامه‌ی صورت گشای کن فیکون

که بست در شکن کاف تاب طره نون

حروف مصحف مجدش منزه از کم و کیف

سطور لوح جلالش مقدس از چه و چون

چو صفر هیچ بود در ازای قدرت او

هر آنچه در قلم آید ز لوح بوقلمون

به حکم اوست که ضحّاک صبح کشور گیر

دهد به مهر دُرفشان درفش افریدون

بنات غیب ز بهر نظاره‌ی صنعش

سر از دریچه‌ی ابداع می‌کنند برون

فلک به چرخ درآید چو نام او شنود

ملک سجود کند چون کلام او شنود

به ماه روی شب افروز الذی اَسری

که یافت مشتری از مهر او عُلُّو بها

گشوده دیده ی ما زاغ در جهانِ اَبیت

فکنده تختِ دنی در مکان او اَدنی

کشیده رختِ لعُمرک به خیمه‌ی لَولاک

چشیده نُزل فاَوحی ز خوانِ ما اوحی

به عکس روی چو مه، صبح طیبه و یثرب

به چین زلف سیه، شام مکّه و بطحا

نداده بی نظرش اختران به کعبه شرف

ندیده بی قدمش رهروان ز مَروه صفا

ز نور معجز او اقتباس کرده کلیم

ز خوان دعوت او چاشت خورده ابراهیم

بدان امیر که شد شاه چرخ چاکر او

نمونه ای‌ست مه نو ز نعل استر او

ز تختگاه سَلوُنی از آن علم بفراخت

که بود مملکت لَو کشف مسخّر او

به حکم قاطع کشور گشای مصطفوی

نبی مدینه‌ی علم آمد و علی در او

هلال شامی اَبرَش سوار قلعه نشین

شده ست حلقه به گوش غلام قنبر او

چو کعبه مولد او گشت از آن سبب شب و روز

کنند خلق جهان سجده در برابر او

گدای درگه او شو که شاه مردان اوست

پلنگ بیشه‌ی اسلام و شیر یزدان اوست

در ادامه در هر بند از حضرت زهرا سلام الله علیها تا امام حسن عسکری علیه السلام را نام برده و سپس به ذکر حضرت حجت بن الحسن می‌پردازد:

به مقدم خلف منتظر امام همام

مسیح خضر قدوم و خلیل کعبه مقام

شُعَیب مدین تحقیق، حجت القائم

عزیز مصر هدی، مهدی سپهر غلام

خطیب خطه افلاک، منهی ملکوت

ادیب مکتب اقطاب، محیی اسلام

شه ممالک صاحب الزمان که زمان

به دست رایض طوعش سپرده است زمام

به انتظار وصول طلیعتش خورشید

زند درفش دُرفشنده صبحدم بر بام

نه در ولایت او در خورست رایت ریب

نه با امامت او لایق ست آیت عیب

که شمع جان من از نور حق منور باد

دماغ من ز نسیم خرد معطر باد

مرا که مالک ملک ملوک معرفتم

جهان معرفت و ملک دین مسخّر باد

دلم که مهر زند آل زر بر احکامش

فدای حکم جهانگیر آل حیدر باد

ضمیر روشن خواجو که شمع انجمن است

چراغ خلوتیان رواق شش درباد

روان او که شد از آب زندگی سیراب

رهین منت ساقیِّ حوضِ کوثر باد

در آن نفس که بود مرغ روح در پرواز

مباد جز به رخ اهل بیت چشمش باز

در رباعی دیگری نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره می‌کند:

آن شاه که شهر علم را آمد در

پشت سپه و ابنِ عَمِ پیغمبر

شاه شهدا، میر نجف، جفت بتول

داماد رسول و شیر یزدان، حیدر

دیگر آثار خواجو عبارت اند از خمسه خواجو یا پنج مثنوی همای و همایون، گل و نوروز، روضة الانوار، کمال‌نامه و گوهرنامه؛ رساله‌ی البادیه؛ رساله‌ی سبع المثانی؛ رساله‌ی مناظره شمس و سحاب.

آرمیده در تنگه الله اکبر

سرانجام در سال ۷۵۲ هجری قمری در شیراز از دنیا رفت و بدنش را در تنگ الله‌اکبر شیراز (نزدیک دروازه قرآن) به خاک سپردند.

کد خبر 6091788 طاهره تهرانی

دیگر خبرها

  • سوگواره شعر «صادقانه‌ها» در قم برگزار می‌شود
  • محتویات جیب استاد مطهری هنگام شهادت چه بود؟
  • نامه محرمانه ساواک درباره عروس بزرگ امام(ره)
  • محمد مهاجری به مهدی نصیری: آخر شما را با شاهزاده چکار؟ /یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیف شرف دارد /از این راه برگردید
  • کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
  • بازداشت و سرکوب گسترده دانشجویان در دانشگاه های بزرگ آمریکا+ فیلم/ جنگ غزه را متوقف کنید
  • تنها «حمل» دارو از طریق سکوی اینترنتی است/ به هیچ وجه «فروش» دارو مطرح نیست
  • اعتراض باشگاه استقلال به برنامه سازمان لیگ
  • اعتراض استقلال به برنامه هفته پایانی لیگ برتر
  • اعتراض باشگاه استقلال به برنامه هفته پایانی لیگ برتر